نوعی تفاوت ازقطعات ادبیم دردیوان گلها وگلبرگها وشب زنده داران همیشگی بودند...کوه های صبور که سر در مهتاب داشتند.. وسینة سنگلاخشان قدمگاه چوپانان , وگوسفندان بی آزار وکوهستان سردو وهم انگیز...در عمق شب پنهان میداشت... پیکر پشمینه پوش گرگهای بی طعمه را که قعر حلقومشان گوشت و خون می طلبید ووهم و سرما فرا گرفته بود , آن گمشدة کوهستانرا حنجره اش مجروح. ..از فریاد های استمداد بی نتیجه وگوشش خسته...از پاسخ تمسخر آلود انعکاس وهراسیده از افعی های گم کرده راه خویش پیکر لرزانش را میفشرد... در بالا پوشی که بسختی برگذشتن باد یخزده و شرورحائل بود وگرگها... که تمامی هوش و حواس ومغز و دیدگانشانرا به بو ییدن سپرده بودند... با شامة خود جستجویش میکردند عفریت مرگ پیش می آمد وکابوس ... درزیر صخره ها .. در تنهایی و غربت این بازیچه همبازی و شگفت از گذشت زمان , که در آنجا دقایق می گذشت و برآنکه...درکنار آتش پهناور یک شو مینه در مبلی استکان چای بدست فرورفته... پیچیدن شعله های سرخ و زرد را مینگریست نیز دقایق می گذشت... و زندگی پر بود ...از غوغای تفاوتها cyrusamirmansouri@yahoo.com
نظرات شما عزیزان:
|
About
به وبلاگ من خوش آمدید Archivesارديبهشت 1391فروردين 1391 اسفند 1390 Authorsسیروس امیرمنصوریLinks
ردیاب خودرو
تبادل
لینک هوشمند
LinkDump |